تیره کی گیوی

آشنایی و ارتباط با کی گیوی

تیره کی گیوی

آشنایی و ارتباط با کی گیوی

تیره کی گیوی

تیره کی گیوی (اردشیری سابق)
شامل تیره های کی گیوی بویراحمد علیا ، بویراحمد سفلی ،بویراحمد گرمسیری ، رستم و ممسنی ، اردکان و شیراز و متفرقه است
آمار جمعیتی تیره کی گیوی خالص تاکنون بیش از یک ایل است اما با توجه به آخرین آمار کارشناسان ایلات و عشایر کوه گیلویه و بویراحمد و پراکندگی جمعیت زیادی کی گیوی در استان های فارس ، اصفهان ، بختیاری ، خوزستان ، بوشهر و ترکیب آنان در تیره ها و طوایف دیگر هر طایفه و اولاد کی گیوی را با نام ایل، طایفه ، اولاد و محل زندگی خود به کار می بریم
به همین خاطر به ترتیب به مانند بقیه طوایف هم نژاد اردشیری خود ایل بویراحمد ، تیره کی گیوی بکار می بریم

۱ مطلب در دی ۱۴۰۰ ثبت شده است

اولاد جعفر جن از کی گیوی های له درازی و از نوادگان شاسه بزرگ هستند که  در زمانهای قدیم  حدود بیش از 200 سال پیش پس از یک زد و خورد با ماموران مالیاتی و کشتن فجیع تعدادی از آنها و سپس تعقیب توسط دولت وقت از دلی خمسیر و روستای له دراز متواری شده و در منطقه خشت از استان بوشهر ساکن شده است

هم اکنون فامیل های رستمی در روستای جعفر جن خشت و  علیپور ، فرح ازادی ، دست بر اورده ، جعفر خواه معروف به اولاد ملی در بویر احمد امیر آباد دشت روم و گر کلاغ نشین/رستم  دورگ دهنو  و گوه آزادی ساکن هستند

همچنین در مرکز منطقه بویراحمد گرمسیری روستای آرو فامیل های گیویان ، الماسی معروف به اولاد کایاری از نوادگان جعفرجن هستند

 

در ادامه به نقل از وبلاگ روستای جعفر جنی مطلبی را جهت کسب اطلاعات بیشتر باز نشر می کنیم

http://jafarjen93.blogfa.com/post/4

در  زمانهای خیلی قدیم شخصی به نام جعفر از اهالی بویراحمد پس از کشتن یکی از خوانین منطقه بویر احمد از آن منطقه فرار کرده و به دشت خشت وارد شده و در نزدیکی بکر قدیم کوهی را برای زندگی کردن خود انتخاب می کند که از آن پس آن کوه به توهُ جعفری معروف شد. دلیل اینکه جعفر کوه را برای زندگی کردن انتخاب کرد این بود که  از چشم مردم دور باشد.  پس از مدتی، دختر خان که جعفر پدرش را به قتل رسانده بود به همراه عده ای از تفنگ چین های بویراحمد به جستجوی جعفر پرداخته و نهایتا رد جعفر را در بکر قدیم پیدا می کند  و پس از چندین روز جستجو  موفق به دستگیری جعفر نشده و چون دست خالی برمی گردد، با کنایه و تشبیه می گوید که جعفر مثل جن شده و از دست ما فرا کرده(جعفر را در زرنگی به جن تشبیه می کند)بعد از این جریان هم جعفر به  همراه تعدادی دیگر از دوستانش در محدوده دشت خشت و کُتل ملو اقدام به راه زنی و غارت قافله می کردند و زمانی که خوانین و حاکمان محلی و مسئولین امنیتی راه ها، به تعقیب و گریز جعفر و گروهش می پرداختند جعفر با اسبان تندرو به توه جعفری می رفت که در آن زمان دارای پوشش گیاهی وسیعی ار نوع کُنار(صدر) بوده است و تعقیب کنندگان دیگر قادر به پیدا کردن و دستگیر کردن جعفر و گروهش نبودند و وقتی که دست خالی برمی گشتند و از طرف مسئول خود مورد بازخواست و مواخذه قرار می گرفتند که چرا نتوانسته اند جعفر را دستگیر کنند؟ در پاسخ می گفتند که جعفر شخصی جوان، چالاک، زرنگ ودارای اسبی تیزرو می باشد و وقتی وارد توه جعفری می شود به سرعت از لا به لای درختان کُنار فرار کرده و از آن منطقه دور می شود  و یک دفعه مثل جن ناپدید می شود((در گدشته و در اصطلاح محلی انسانهای زرنگ، چالاک، تیزرو و کسانی که خیلی سریع خود را از یک مکان به مکان دیگر می رساندند را به جن تشیه می کردند)) از آن به بعد کم کم به این محدوده جعفرجن می گفتند( یعنی جایی که جعفر به سرعت و تیزی جن از دست ما فرار کرد) و طی گذشت زمان روستای بَکِر به جعفرجن تغییر نام پیدا کرد.

این مطلب در حال به روزرسانی هست جهت اصلاح با شماره 09399423600 تماس بگیرید

  • فرزاد