تیره کی گیوی

آشنایی و ارتباط با کی گیوی

تیره کی گیوی

آشنایی و ارتباط با کی گیوی

تیره کی گیوی

تیره کی گیوی (اردشیری سابق)
شامل تیره های کی گیوی بویراحمد علیا ، بویراحمد سفلی ،بویراحمد گرمسیری ، رستم و ممسنی ، اردکان و شیراز و متفرقه است
آمار جمعیتی تیره کی گیوی خالص تاکنون بیش از یک ایل است اما با توجه به آخرین آمار کارشناسان ایلات و عشایر کوه گیلویه و بویراحمد و پراکندگی جمعیت زیادی کی گیوی در استان های فارس ، اصفهان ، بختیاری ، خوزستان ، بوشهر و ترکیب آنان در تیره ها و طوایف دیگر هر طایفه و اولاد کی گیوی را با نام ایل، طایفه ، اولاد و محل زندگی خود به کار می بریم
به همین خاطر به ترتیب به مانند بقیه طوایف هم نژاد اردشیری خود ایل بویراحمد ، تیره کی گیوی بکار می بریم

۲ مطلب در آبان ۱۳۹۹ ثبت شده است

احتراما هدف از این متن آشنایی با معنای  لغوی است و ارتباط مستندی با طایفه کی گیوی از ایل بویراحمد وجود ندارد

گیو

(بر وزن تیز)، پسر گودرز و برادر رُهام از پهلوانان بزرگ و خوشنام ایران در شاهنامه است. از بزرگ‌ترین کارهای او رفتن به توران در جستجوی کیخسرو و یافتن او پس از هفت سال و آوردن او و مادرش، فریگیس، به ایران است. او در این کار، خصوصاً هنگام بازگشت، رشادت‌ها و پهلوانی‌ها کرد.

گیو همچنین داماد رستم (از طریق وصلت با بانوگشسپ) بود. در شاهنامه او تنها دارای یک فرزند به نام بیژن است. بروز احساسات پدرانه از گیو در جای جای شاهنامه صحنه‌های دل‌انگیزی می‌آفریند که خطوط شخصیت او را پررنگ می‌کند.*[۱]

سرانجام کار گیو در شاهنامهٔ فردوسی این است که او همراه رهام و سه پهلوان دیگر همراه کیخسرو می‌شوند در سفر نهائی کیخسرو به سوی پروردگار و ترک این جهان سفلی. علی رغم گوشزدهای کیخسرو که فقط کسانی که از فرّ ایزدی برخوردار باشند می‌توانند این راه را طی کنند وگرنه نابود و یا ناپدید خواهند شد، پنج پهلوان (از جمله گیو) تصمیم گرفتند که با کیخسرو همراه شوند. سرانجام پس از برگذشتن کیخسرو بسوی عالم بالا، هر پنج پهلوان گرفتار برف و بوران شده و همانجا ناپدید شدند.

گیو

گیو. [ گ َ ] (نف ) به معنی گویا باشد که سخن کننده است . (برهان قاطع). ظاهراً این معنی را از کلمه ٔ گیومرت استخراج کرده اند و درست نیست . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). || زبان را نیز گویند که به عربی لسان خوانند. (برهان قاطع). ظاهراً لهجه ای است در گویا. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). || (ق ) به معنی ظاهراً و غالباً آید. (برهان قاطع) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). رجوع به گو و گویا شود.

گیو

گیو. [ وْ ] (اِخ ) یکی ازپهلوانان داستانی ایران و پسر گودرز و داماد رستم جهان پهلوان است و هموست که کیخسرو پسر سیاوش نوه ٔ کیکاوس و افراسیاب را بعد از هفت سال جستجو با مادرش فرنگیس از ترکستان به ایران آورد. (از برهان قاطع) (ازغیاث اللغات ). سرگذشت گیو در قسمت مهم داستان شاهنامه آمده است . برای اطلاع از اعمال و افعال او به شاهنامه ٔ فردوسی باید رجوع کرد. اما چنانکه از مآخذ تاریخی برمی آید گودرز پسر گیو است اما در شاهنامه گیو پهلوان پسر گودرز دانسته شده و عین این حالت در متون پهلوی نیز وجود دارد و معلوم نیست معکوس کردن قضیه ازکجا نشأت کرده است ، به هرحال بنا بروایت فردوسی درعهد کیان پس از خاندان سام نیرم ، خاندان گودرز گشوادگان ، اهمیت بسیار دارد. مؤسس این خاندان پهلوانی ، گشواد زرین کلاه ، از پهلوانان عهد فریدون بود و پسر اوگودرز پهلوان بزرگ و مدبر عهد کاوس و کیخسرو است که هفتاد و هشت پسر و نبیره داشت . پهلوانترین فرد خاندان او گیو بوده است و این گیو که پس از رستم هماورد نداشت ، بانوگشسب سوار، دختر رستم را به زنی گرفته بود. نام گیو در متون پهلوی ویو و گیو (هر دو با یاءمجهول ) ضبط شده و او پسر گودرز و از جمله ٔ جاویدانان است . این اسم در طبری «یی » ضبط شده و این شکل محققاً از ویو پدید آمده است . اما همین نام را در کتیبه ٔاشکانی بیستون به صورت معمول در پهلوی و فارسی یعنی گیو با یاء مجهول می بینیم و در اینجا گیو پدر گودرزاست نه پسر او. استاد کریستن سن معتقد است که چون نام اغلب جاویدانان از فهرست مفصل اسامی یشت سیزدهم (فروردین یشت ) استخراج شده است ناگزیر باید نام گیو را هم در همین یشت جست و از این روی نام گئونی پسر وهونمه باید همان گیو یا ویو باشد. اما نویسنده ٔ بندهشن تحت تأثیر آثار اسلامی گیو جاویدان را با گیو پهلوان اشتباه کرده است . گیو بنا به روایات فردوسی نیز با کیخسرو و فریبرز و طوس ناپدید شد. بدین معنی که چون کیخسرو دست از جهان شست و سفر آخرت گرفت ، فریبرز وطوس و گیو نیز به کیفیتی که در پایان داستان کیخسروو مقدمه ٔ داستان لهراسب در شاهنامه ٔ فردوسی می بینیم با او رفتند و دیگر بازنگشتند و از اینجا چنین برمی آید که داستان گیو پهلوان در روایات ملی نیز با داستان گئونی مذکور در فروردین یشت آمیخته شده است . ظاهراً گودرز و گیو و بیژن از پادشاهان و بزرگان اشکانی بوده اند و بتدریج در روایات ملی ایران راه یافته و درشمار پهلوانان درآمده اند. نام گودرز و پسرش گیو، برگوترزس و پدرش گئو در مآخذ رومی که هردو از اشکانیانند قابل تطبیق است . (از حماسه سرایی در ایران تألیف دکتر صفا چ 1 و 2 ص 535، 541 به بعد) :
چو گودرز و چون طوس و گیو دلیر
چو گستهم و شیدوش و بهرام شیر.

  • فرزاد

 لینک های شجره اولاد های نیر علی بزرگ

 

 

کی محمد حسین نیرعلی

www.bayanbox.ir/info/7524144869542155486/%D8%B4%D8%AC%D8%B1%D9%87-%D8%A7%D9%88%D9%84%D8%A7%D8%AF-%DA%A9%DB%8C-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D8%B8%D9%81%D8%B1%D9%BE%D9%88%D8%B1

 

  • فرزاد